samostudio

ساخت وبلاگ

تحقیقات انجام یافته در مورد باغهای تاریخی به طور عمده شامل نحوه شكل گیری، نوع عناصر به كار‌ رفته و نحوه چیدمان و ساختار فضایی آنها است در حالیكه، این مقاله قصد دارد تا علاوه بر موارد فوق به تأثیرگذاری عناصر و اجزاء و كالبد بر كاربر نیز بپردازد ساخت مایه های دست بشر به منظور برآورده كردن نیازهای مادی و معنوی وی بوده و طراح و سازنده با اشراف براین موضوع دست به خلق فضایی میزده تا بتواند نیازهای فطری انسان، به مانند دستیابی به آرامش، را برآورده سازد. در این میان، باغسازی شرقی باغ را فضایی مقدس میداند و نه صرفاً زیبا و در این رهگذار به مفاهیم بینشی در طراحی خود توجه میكند. این مقاله بر آن است تا دو نمونه از باغهای ایرانی و ژاپنی، با سابقه ای كهن و تكامل یافته طی قرون متمادی را به گونهای تطبیقی همراه با نتیجه گیری منطقی به مقایسه بنشیند و با بیان اشتراكات و افتراقات آنها، شیوههای متفاوت طراحی جهت خلق مفهوم واحد را در انطباق با شرایط محیطی و فرهنگی متنوع به مكاشفه بپردازد. نتایج حاكی از آن است كه مؤثرترین راه حصول آرامش در فضا از ترجمان كالبدی اعتقادات مذهبی مردمان حاصل شده اگرچه در فرهنگها و اقلیمهای گوناگون به گونهای متفاوت نمود یافته است

samostudio...
ما را در سایت samostudio دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : سعید بازدید : 89 تاريخ : جمعه 5 اسفند 1401 ساعت: 14:24

ساختمان ها بخش اساسی از تجربه بشر هستند. ما زندگی می‌کنیم، کار می‌کنیم، خرید می‌کنیم، یاد می‌گیریم، عبادت می‌کنیم، به دنبال مراقبت هستیم و اوقات فراغت خود را در داخل این ساختارها می‌گذرانیم - و آنها را بر اساس میزان تأثیرگذاری آنها در خدمت اهداف خاص خود ارزیابی می‌کنیم. در هر مورد، طراحی ساختمان های مدرن کار صنعتگران ضروری است: معماران.
samostudio...
ما را در سایت samostudio دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : سعید بازدید : 85 تاريخ : پنجشنبه 27 بهمن 1401 ساعت: 1:41

معماری، هنر و تکنیک طراحی و ساخت، که از مهارت های مرتبط با ساخت متمایز می شود. عمل معماری برای برآوردن الزامات عملی و بیانی به کار گرفته می شود و در نتیجه هم در خدمت اهداف مفید و هم زیبایی شناختی است. اگرچه ممکن است این دو انتها از هم متمایز شوند، اما نمی توان آنها را از هم جدا کرد و وزن نسبی داده شده به هر یک می تواند بسیار متفاوت باشد. از آنجایی که هر جامعه ـ ساکن یا عشایری ـ رابطه فضایی با جهان طبیعی و سایر جوامع دارد، ساختارهایی که تولید می کنند، چیزهای زیادی را در مورد محیط (از جمله آب و هوا و آب و هوا)، تاریخ، مراسم، و حساسیت هنری و همچنین جنبه های بسیاری آشکار می کند. از زندگی روزمره
samostudio...
ما را در سایت samostudio دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : سعید بازدید : 95 تاريخ : پنجشنبه 27 بهمن 1401 ساعت: 1:28

 

زندگی سالم و ارتباط تنگاتنگ سلامتی با شرایط محیط های مصنوع از جمله مسائلی بود که در معماری دهه 20 میلادی بسیار مورد توجه قرار گرفت و پیرو آن از ساختمان ها,خصوصا خانه های مسکونی به مثابه فضایی آرام,پر نور و سرشار از هوای تازه یاد شدکه بیش از هر چیز می بایست ضامن سلامت ساکنین باشد.

دکتر « فلیپ لاول» و همسرش مشتاق و پیشرو در طریقه زندگی سالم بودند. وی مقالات زیادی در این زمینه منتشر کرده و به سهم و نقش معماری در پیشبرد اهدافش اعتقاد داشت. دکتر لاول در سال 1927 از «ریچارد نیوترا» که در آن زمان به عنوان طراح و ناظر در نیویورک و شیکاگو مشغول به کار بوده و از جمله معمارانیست که خانه و ویلا های اشرافی آمریکایی بسیاری در طول فعالیت حرفه ای خود طراحی نموده است,دعوت کرد تا خانه ایی جهت اقامت وی با خانواده اش با معیار ها و توقعاتی که در ذهن داشت بسازد.

گفتنی است که دکتر لاول پیش از آن نیز از «پل رودلف»,معمار برجسته آن زمان برای ساخت ویلای ساحلی خود دعوت کرده بود که ساخت آن از سال 1922 تا 1926 به طول انجامید.

نتیجه مذاکرات دکتر لاول و ریچارد نیوترا طراحی ساختمانی بود که برای همیشه در تاریخ معماری مدرن ثبت گردید و سالانه هزاران نفر از آن دیدن می کنند.

برای دیدن ادامه مطلب به وبسایت سامو استودیو به آدرس samostudio.ir مراجعه فرمایید.

 

samostudio...
ما را در سایت samostudio دنبال می کنید

برچسب : معماری دهه 20, نویسنده : سعید بازدید : 97 تاريخ : سه شنبه 25 بهمن 1401 ساعت: 17:37

 

آیا می توانید دنیای اطراف خود را بدون وجود هیچ گونه رنگی تصور كنید؟

هر رنگ تاثیر فیزیكی و روحی خاصی را بر روی بیننده می گذارد و افراد واكنش های متفاوتی نسبت به رنگ های مختلف از خود نشان می دهند. محققان تاكنون نتوانسته اند یك سیستم منسجم جهانی كه قادر به دسته بندی كلیه واكنش های افراد نسبت به رنگ های مختلف باشد را پایه ریزی نمایند و معتقدند كه عكس العمل افراد به فاكتورهای متعددی نظیر فرهنگ، جنسیت، سن، موقعیت احساسی و ذهنی، تجربه های خاص فردی بستگی دارد. البته نوع و شدت این واكنش ها نیز منحصر بفرد است. روانشناسی رنگ ها یك شاخه نظری نیست كه تنها به بخش آكادمیك محدود شود، بلكه گستره تحقیقات این حوزه در زندگی روزمره عموم مردم نمود پیدا می كند. روانشناسی رنگ ها در دنیای تجاری امروز حائز اهمیت است و می توان اظهار داشت كه هر چیزی را كه در اطراف خود می بینیم به گونه ای در ارتباط مستقیم با این علم است.
نگاهی به رنگ هایی كه در زیر لیست كرده ایم بیندازید، چند ثانیه صبر كنید و با خود بیندیشید كه هر كدام از آنها چه احساسی در شما ایجاد می كنند، بعد هم ادامه مطلب را بخوانید تا ببینید واقعیت چیست. این امكان وجود دارد كه با تغییر حالات درونی، ویژگی های فردی، و سایر فاكتورهای آماری برخی احساسات فردی دستخوش دگرگونی قرار گیرد. به عنوان مثال اگر كسی در اعماق اقیانوس ها گیر افتاده باشد و تا مرز غرق شدن پیش رفته باشد، به احتمال زیاد آبی به عنوان رنگ آرامبخشی برای او به شمار نمی رود. از سوی دیگر یك دختر خانم 8 ساله از هر رنگی بجز صورتی ایراد می گیرد. حال اجازه دهید نگاهی به 8 رنگ اصلی مداد رنگی داشته باشیم.


قرمز
قرمز یكی از رنگ هایی است كه اكثر افراد ارتباط قوی با آن برقرار می كنند و واكنش شدیدتری نسبت به آن نشان می دهند. احساساتی نظیر قدرت، رشادت، تخطی، بر انگیختگی جنسی و هیجان به آن نسبت داده می شود. قرمز ضربان قلب را افزایش داده و میزان انرژی را بالا می برد؛ و تنها هاله هایی از رنگ قرمز بر روی هر چیزی می تواند توجه بیننده را به آن جلب نماید. چه علامت خطر، چه روز ولنتاین، به هر حال قرمز آنجاست تا حواس شما را خود جلب كند و چشمانتان را خیره سازد.

نارنجی
نارنجی هم می تواند واكنش های جدی را برانگیزاند. افراد در برابر نارنجی دو واكنش نشان می دهند: یا عاشق آن می شوند یا از آن متنفر می شوند. نارنجی اصولا با زرق و برق، اشتعال، توانایی، انرژی، گرما، و آسایش در ارتباط است.

زرد
زرد رنگ خوشحالی، شادی، خرسندی، و سعادتمندی است. مردم اصولاً با مشاهده این رنگ اشتیاق، وجد و سرور، انرژی، خوش بینی، نیك اندیشی، و شور را تجربه می كنند. برخی از تركیبات و سایه های زرد می توانند فرد را از نظر ذهنی تحریك كرده و خلاقیت او را افزایش دهند، اما از طرفی برخی از تركیب های زرد نیز وجود دارند كه ممكن است سبب ایجاد ترس، وحشت، اضطراب، و نگرانی شوند.

سبز
سبز بیشتر برای به تصویر كشیدن عناصر سمبلیك مورد استفاده قرار می گرد و بعد از آبی دومین رنگ پر طرفدار در میان عموم افراد است. سایه های طبیعی سبز حس تازگی، طراوت، نو شدن، تعادل، آرامش، و تسكین را به افراد القا می كند. تركیب نادرست سبز ممكن است احساساتی نظیر بی حالی و ناخوشی، را در فرد ایجاد كند. به طور كلی سبز معمولاً نماد مفاهیمی نظیر: صلح، افتخار آفرینی، خوش شانسی، و باروری و حاصلخیزی است.

آبی
اكثریت قریب به اتفاق مردم موافقند كه: "آبی بهترین رنگ" است. شاید به آن خاطر باشد كه مشاهده این رنگ سبب ایجاد هورمون های شیمیایی خاصی در بدن می شود كه آرامش  را ارتقا می بخشند. آبی اصولاً با احساساتی نظیر: اعتماد، اطمینان، صداقت، وفاداری، منطق، آرامش، سكون و سكوت، و توجه و تمركز همراه است. باید توجه داشت كه برخی از تركیبات رنگ آبی اثرات پویاتر و پرتحرك تری دارند و برخی از آنها سردتر و دور از دسترس می نمایند. در برخی پژوهش ها اثبات شده كه آبی توانایی كارمندان و ورزشكاران را نیز افزایش می دهد.

بنفش
بنفش عموماً حد تعادلی میان انرژی و هیجان قرمز و آرامش و سكون آبی ایجاد می كند. گاهی برخی از سایه روشن های بنفش ذهن افراد را درگیر می كند  و آنها را مضطرب كرده و از آنها افراد درون گرای افراطی می سازد و از اینرو به سوی كسب عرفان، معرفت، دانش پیش می روند.

مشكی
مشكی یك رنگ كاملاً قدرتمند است و با خود سلطه طلبی و قدرتمندی ‌را به ذهن القا می كند. در برخی از فرهنگ ها این رنگ افراد را به یاد از دست دادن جان عزیزانشان می اندازد.

قهوه ای
قهوه ای احساس سادگی، طبیعی بودن، ثبات، استحكام، استواری، و پایداری را ایجاد می كند. مردم اصولا به رنگ قهوه ای اطمینان دارند و به آن اعتماد می كنند.در زندگی روزمره با رنگ های بسیار زیاد دیگری نیز برخورد می كنیم و این موارد تنها چند نمونه از رنگ های اصلی تر بودند. رنگ ها را می توان نسبت به میزان اشباع شدگی (به این معنا كه یك رنگ تا چه اندازه تیره –پر رنگ- و یا روشن-كمرنگ- هستند) و همینطور شفافیت (به این معنا كه چه مقدار مات و براق هستند) نیز به گروه های دیگری تقسیم كرد.

منزل و رنگ

روانشناسی رنگ ها می تواند فاكتور مهمی هم در فضای داخلی و هم در فضای خارجی خانه ها به شمار رود. به عنوان مثال اگر قصد فروش خانه خود را دارید یكی از بهترین كارهایی كه می توانید برای جذب مشتری بیشتری انجام دهید رنگ كردن است. رنگ سفید یكی از گزینه هایی است كه با انتخاب آن می توانید امید بیشتری به سریعتر فروش رفتن خانه خود داشته باشید.

ابتدا اجازه دهید در مورد فضای خارجی بحث كنیم. اصلاً مهم نیست كه شما تا چه اندازه عاشق رنگ نارنجی یا بنفش هستید، اما به هیچ وجه برای رنگ كردن نمای خارجی خانه خود از آنها استفاده نكنید. در زمان فروش هم باید ببینید كه خریدار از چه رنگی خوشش می آید. همچنین رنگ نمای خانه های اطراف نیز مهم هستند و رنگ خانه شما باید حتماً با آنها هماهنگی داشته باشد. خانه ای كه نمای آن رنگ نامتعارفی داشته باشد می تواند زیبایی كل خانه های محله را بگیرد. در این قسمت چند پیشنهاد برای رنگ نما می دهیم:

سفید       استخوانی        آبی       كرم      بژ       سبز       زرد

در انتخاب رنگ در و پنجره نیز باید دقت كنید. اگر آنقدر بودجه ندارید كه كل خانه را رنگ كنید، بهتر است فقط درها و پنجره ها را رنگ كنید. در این میان درب ورودی از سایر بخش ها مهم تر است. رنگ آنرا از میان خانواده رنگ های گرم انتخاب كنید كه هر كس وارد خانه می شود با دیدن درب ورودی خوش آمد گرمی را احساس كند. آجری، قهوه ای سوخته و آبی و سبز پر رنگ جزء بهترین گزینه ها محسوب می شوند.

در فضای داخلی هم همین مطالب صدق می كنند. رنگ های روشن و خنثی اتاق را روشن تر و بزرگتر جلوه می دهند و مثل همیشه سفید جزء اولین گزینه هاست. مشاهده رنگ های مختلف در خانه و تاثیر آنها بر روی حالات فردی پیش از انتخاب رنگ برای فضای داخلی خانه حتماً به مبحث روانشناسی رنگ ها توجه داشته باشید. با این كار هم حالت های روانی ساكنین خانه تعدیل می گردد و هم هر كس وارد خانه شما می شود احساس صمیمیت بالاتری را از جانب شما دریافت می كند. در اینجا توضیح مختصری در مورد بهترین گزینه های رنگی اتاق های مختلف را در اختیارتان قرار می دهیم:

قرمز: مشاهده قرمز فشار خون و ضربان قلب را بالا می برد. در عین حال اشتها را نیز زیاد میكند. اگر دقت كرده باشید می بینید كه در بسیاری از رستورانها از این رنگ استفاده می كنند. بنا براین بهترین گزینه برای رنگ كردن اتاق غذاخوری است.

توجه: مراقب تركیب رنگی قرمز و سایه روشن های آن باشید. قرمز كمرنگ معمولاً واكنش ها منفی را در افراد ایجاد می كند، و تابلوهای اخطار هم این رنگی هستند. پس سعی كنید تا جایی كه می توانید از قرمز پر رنگ استفاده كنید.

نارنجی: خصوصیاتی شبیه قرمز دارد اما در عین حال حس گرما و صمیمت ایجاد می كند. می توانید در اتاق نشیمن و جایی كه افراد خانواده دور هم جمع می شوند از آن استفاده كنید.

زرد: آفتابی و روشن و می تواند در اتاق های خانوادگی مورد استفاده قرار بگیرد. همچنین برای پر نور جلوه دادن فضاهای كم نور مثل راهرو و كوریدور نیز مناسب است.

آبی: رنگ آرامبخش، تسكین دهنده، ریلكس كننده. به همین دلیل پزشكان سعی می كنند در مطب خود از این رنگ بیشتر استفاده كنند. بهتر است در اتاق خواب و سرویس بهداشتی حمام و دستشویی مورد استفاده قرار بگیرد. از آنجایی كه جلوی اشتها را می گیرد، برای اتاق غذاخوری مناسب نیست.

سبز: رنگ چند منظوره: هم می تواند گرما و حرارت ایجاد كند هم آرامش و خوشی. سبز همان احساسات آبی را در بر دارد با این تفاوت كه قدری گرم تر و انعطاف پذیرتر است. باز هم اگر دقت كرده باشید می بینید كه در اتاق عمل از این رنگ استفاده می كنند . سبز كمرنگ برای اتاق خواب و نشیمن مناسب است و تركیب های پر رنگ تر برای آشپزخانه و غذاخوری خوب است. این رنگ در ارتباط با غذا و سلامتی هم هست.

بنفش: كسانی كه طرفدار این رنگ هستند می توانند از آن در اتاق مطالعه و غذا خوری استفاده كنند. والدین می توانند فضای بازی بچه هایی كه این رنگ را دوست دارند استفاده كنند.در پایان باید به این نكته اشاره كنیم كه سلیقه رنگی افراد متفاوت است و اطرافیانتان بسته به رنگ هایی كه از شما می بینند برداشت خاصی می كنند. 60% از پذیرش و یا عدم پذیرش هر چیزی توسط یك انسان با توجه به رنگ ها انجام می پذیرد.

https://samostudio.ir

samostudio...
ما را در سایت samostudio دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : سعید بازدید : 98 تاريخ : شنبه 1 بهمن 1401 ساعت: 14:21

 

معماری فضای نمایشگاهی مرکز پمپیدو که توسط رنزو پیانو و ریچارد راجرز صورت گرفته به عنوان یکی از بحث برانگیز ترین و پر سر و صدا ترین بناهای قرن بیستم مطرح شده است . معماران جوان طراح مرکز پمپیدو در یک حرکت کاملا رادیکال و غیر مترقبه از اسلاف خویش فاصله گرفتند . قبلا جوزف پاکستون در طراحی کریستال پالاس ، پیر کویئچی نروی در نمایشگاه تورین و در طراحی آشیانه هواپیما دوتر و کانتامتین در طراحی سالن ماشین آلات در نمایشگاه بین المللی پاريس شیفتگی بی حد و حصر خور را به صنعت تکنولوزی و وامداری طراحی خود را به فناوری پیشرفته روزگار خود نشان داده بودند . اما پیانو و راجرز در این راه گام بلندتری برداشتند . دیگر تکنولوژی رایج جذابیتی نداشت و چیزی پیشرفته تر از آن می بایست اقتدار انسان قرن بیستم بر طبیعت را به نمایش می گذاشت . در نتیجه با سبک طراحی این دو معمار که بعدها High-Tech معروف شد این دو با جهشی باورنکردنی ، از همتایان خود در آن سالها فاصله گرفتند . پاریس همواره یکی از پیشتازان نهضت های هنری – فلسفی ، سیاسی بود و با برنده شدن دو معمار جوان در مسابقه بین المللی مرکز پمپیدو و حمایت از ایده های ناب و خلاقانه ، زمینه خلق ایده های راجرز و پیانو را فراهم کرد . سؤال اصلی این بود که یک مجموعه که بیشتر یادآور یک پالایشگاه عظیم است ( Steels.1997 ) و ضرورتا از پیچیده ترین و پیشرفته ترین تکنولوژی در هر دوره برخوردار است و با اندام هیولایی ، زمخت و صنعتی خود تداعی کننده شکل یک ساختمان باشد ، چگونه می تواند با یکی از ظریف ترین و احساسی ترین نیازهای انسان یعنی هنر ، رابطه ای برقرار کند ؟

در مرکز پمپیدو انسان صنعتی در فضایی بین خط تولید و رنگهای انتزاعی در کشاکش است . در دل یک ماشین تمام عیار حرکت می کند و با مجموعه ای عظیم و کثیری از کانال تهویه ، لوله های تاسیساتی ، خرپاهای فلزی ، کابلهای الکتریکی ، پانل های آلومینیومی و استیل و دالانهایی که یادآور سفینه های فضایی هستند از سویی به سوی دیگر می رود . طراحی این مرکز به نوعی پاسخ به دعوت و توصیه برای ایجاد نمایشگاه با سازه های فلزی و اتصالات جوشی بود که در سال 1934 توسط لوکوربوزیه اعلام شده بود . به اعتقاد جنکز ، در مرکز پمپیدو تقریبا همه جنبه های مدرنیسم به نهایت اقرار خلق شدند و رنگ های قرمز و آبی پرچم فرانسه پوسته این بنا که شبیه یک آشیانه هواپیما بود را نقاشی کردند ( 1986 و Jenks ) . این بنای نمایشگاهی هم اگر چه مانند برج ایفل در ابتدا به نظر مردم پاریس خوشایند نبود و محل مناقشات و مباحث جنجالی در مورد معماری و هنر بود اما همانند برج ایفل ، با شباهت عجیبی توانست سرپا بماند و امروزه به دومین نماد شهری پاریس تبدیل شده است . به نظر می رسد وجه تشابه این هر دو در بر انگیختن حس غرور و سربلندی انسان در برابر طبیعت و مانیفستی برای اعلام عدم وابستگی انسان صنعتی بر طبیعت و خودمفایی او از طریق بسط و نشر دانش علمی و اکتشاف و اختراعات وعده داده شده در آرمانشهر فرانسیس بیکن ، قابل جستجو باشد

چالش ها و چرخشهای تکنولوژی در گفتگو با طبیعت
در سال 1972 درست هنگامی که پیانو و راجرز سرمست تجربه خلاقانه خود در ایجاد در ایجاد سبک معماری High-Tech بودند و آخرین واژه های گفت و گو ؛ زبان طبیعت را پاک می کردند و به جای سنگ و آجر و چوب و فلز و شیشه و گل و درخت و چشمه ، از واژگان جدیدی نظیر فن و کانال و عایق و لوله و فلنج و پانل و کویل و ساپورت و خرپا و ابزار دقیق و ... بهره می گرفتند تا منظومه های جدیدی از معماری صنعتی ناب بسرایند ، با کمینستر فولر ، معمار ، فیلسوف و دانشمند آمریکایی از زاویه دیگری ، تکنولوژی را مورد تفسیر قرار داده . و در جستجوی کشف راز و رمز طبیعت و منظومه کیهانی برای برقراری و ارتباط نزدیک تر با طبیعت ، دورانی پرتلاش را می گذراند . فولر قبلا از پیشرفت های تکنولوژیک و دستاوردهای آن برای ارتقای زندگی بشر استفاده کرده و با آن آشنا بود . اما همواره از خطر گسستگی رابطه انسان با طبیعت در اثر نشناختن ظرفیتهای آن و بهره کشی و استثمار صنعت از طبیعت انتقاد کرده بود . به اعتقاد فولر تکنولوژی مقدار دانشی است که انسان از مجموع تجربیات خود اندوخته و با توجه به اصول گرداننده جهان ، مایه ارتباط او با دیگران می شود ( نخستین کنگره بین المللی معماری ایران ، 1349 ) . در نتیجه اگر معنای تکنولوژی به درستی درک و فهم شود و انسان نسبت به آن شناخت واقعی پیدا کند ، می تواند دنیای پیرامون خود را مسئولانه و با تعهد اخلاقی بیشتری مورد تعامل قرار دهد . فولر تعریف ادینگتون از علم را می پسندید « علم کوشش صادقانه در منظم کردن حقایق تجربه هاست . » مشکل بشر در عدم شناخت و درک درست از طبیعت و قوانین حاکم بر آن است که این کوشش صادقانه علم را در تنظیم حقایق به درستی مورد استفاده قرار نمی دهد و با برداشت و تغییر یک جانبه و کوته نگری اش ، علم و تکنولوژی را مورد سوء استفاده قرار می دهد.
 

http://www.architects.ir/../architects/file/00571.jpg


نگرش فولر در آن سالها حاکی از نگاه کلان به مجموعه نظام های جهان و سپس درک روابط بین آنها بود ، به اعتقاد وی « حرکات و ارتباط سیستمها به طور کلی و بدون پیش بینی و در نظر گرفتن کار هر یک از اجزای این سیستم ها به طور جداگانه » در غالب یک مفهوم کلان به نام « سینرژی » یا همبستگی حرکات و نظام پیچیدگی ها تعریف می شود . این واژه سینرژی همیشه با واژه انرژی همراه است : انرژی سینرژی . رابطه انرژی با سینرژی همانگونه است که رابطه تجزیه با ترکیب . منتها اشکال در اینجا است که توده مردم جهان در مورد سینرژی چیزی نمی دانند و یا احساس نیاز نمی کنند زیرا به آنها یاد داده شده « که آنچه باید بدانید درباره اجزاء است به همن دلیل جامعه ای داریم که به داشتن متخصص ها ( در اجزاء ) راضی است . وقتی کسی چیزی از این اجزاء می داند می تواند یک یک آنها را به هم بیافزاید و دویی را به وجود بیاورد . ». « تقلیل گرایی » که در نتیجه تفکرات دکارت در همه جنبه های علوم ایجاد شده و تعمیم یافته بود وی را از درک تمام و کمال حقایق جهان و کلیت دربرگیرنده آنها عاجز می نمود مورد انتقاد شدید فولر بود .

بشر امروز با کشف بسیاری از اصول گرداننده جهان به درجه ای خودخواهی رسیده است که می اندیشد تمام جهان متکی به اوست و « تمام فن ورزانی که به طور آکادمیک آموزش یافته اند هنگام یادگیری قوانین ریاضی اصول حاکم بر جهان ، چنان به خود مشغول می شوند که می پندارند این بشر است که جهان را خلق و ایجاد می کند . » ( همان مأخذ صفحه 124 ) این شیفتگی ، غرور و خودکامگی از نظر فولر امری بسیار خطرناک است ، و وظیفه عالمان ، دانشمندان و فن ورزان این است که « تکنولوژی را از یک رویداد تأسف آور و تهدیدی برای بشریت » به یک ابزار و وسیله ای برای رسیدن به کمال یا زیبایی عظیمی که نتیجه وحدت بخشیدن به انسانیت در تمام جهان و آگاهی ادراک آمیز انسان درباره اصول حاکم بر عالم که همواره حاکم است ، تبدیل کنند . با چنین درک و تفسیری از تکنولوژی ، فولر سعی در به کار گیری نظامی در طراحی معماری داشت که رابطه انرژی
سینرژی در آن به درستی برقرار گردد . از موفقیت بشر تولید فولاد که قابلیت انبساطی و فشار پذیری اش نسبت به ماده مقاوم قبلی یعنی سنگ بسیار زیادتر بود استقبال می کرد و با این اندیشه که تمام تغییرات عمده ای که باعث شده است که دنیای ما خیلی کوچکتر به نظر آید ، نتیجه افزایش قدرت انبساطی است ، هدفش را در ایجاد فرم و فضایی که استفاده از ماده ساختمانی جدید را به حداقل برساند دنبال می کرد.


منبع :
معماری معاصر غرب/وحید قبادیان
از رومانتیک تا کیهانی/ میثم آهنگر
فصلنامه رایانه معماری و ساختمان شماره دوم و چهارم
سعید سنجری فرد

https://samostudio.ir

samostudio...
ما را در سایت samostudio دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : سعید بازدید : 78 تاريخ : شنبه 1 بهمن 1401 ساعت: 14:20

 

معماری فضای نمایشگاهی مرکز پمپیدو که توسط رنزو پیانو و ریچارد راجرز صورت گرفته به عنوان یکی از بحث برانگیز ترین و پر سر و صدا ترین بناهای قرن بیستم مطرح شده است . معماران جوان طراح مرکز پمپیدو در یک حرکت کاملا رادیکال و غیر مترقبه از اسلاف خویش فاصله گرفتند . قبلا جوزف پاکستون در طراحی کریستال پالاس ، پیر کویئچی نروی در نمایشگاه تورین و در طراحی آشیانه هواپیما دوتر و کانتامتین در طراحی سالن ماشین آلات در نمایشگاه بین المللی پاريس شیفتگی بی حد و حصر خور را به صنعت تکنولوزی و وامداری طراحی خود را به فناوری پیشرفته روزگار خود نشان داده بودند . اما پیانو و راجرز در این راه گام بلندتری برداشتند . دیگر تکنولوژی رایج جذابیتی نداشت و چیزی پیشرفته تر از آن می بایست اقتدار انسان قرن بیستم بر طبیعت را به نمایش می گذاشت . در نتیجه با سبک طراحی این دو معمار که بعدها High-Tech معروف شد این دو با جهشی باورنکردنی ، از همتایان خود در آن سالها فاصله گرفتند . پاریس همواره یکی از پیشتازان نهضت های هنری – فلسفی ، سیاسی بود و با برنده شدن دو معمار جوان در مسابقه بین المللی مرکز پمپیدو و حمایت از ایده های ناب و خلاقانه ، زمینه خلق ایده های راجرز و پیانو را فراهم کرد . سؤال اصلی این بود که یک مجموعه که بیشتر یادآور یک پالایشگاه عظیم است ( Steels.1997 ) و ضرورتا از پیچیده ترین و پیشرفته ترین تکنولوژی در هر دوره برخوردار است و با اندام هیولایی ، زمخت و صنعتی خود تداعی کننده شکل یک ساختمان باشد ، چگونه می تواند با یکی از ظریف ترین و احساسی ترین نیازهای انسان یعنی هنر ، رابطه ای برقرار کند ؟

در مرکز پمپیدو انسان صنعتی در فضایی بین خط تولید و رنگهای انتزاعی در کشاکش است . در دل یک ماشین تمام عیار حرکت می کند و با مجموعه ای عظیم و کثیری از کانال تهویه ، لوله های تاسیساتی ، خرپاهای فلزی ، کابلهای الکتریکی ، پانل های آلومینیومی و استیل و دالانهایی که یادآور سفینه های فضایی هستند از سویی به سوی دیگر می رود . طراحی این مرکز به نوعی پاسخ به دعوت و توصیه برای ایجاد نمایشگاه با سازه های فلزی و اتصالات جوشی بود که در سال 1934 توسط لوکوربوزیه اعلام شده بود . به اعتقاد جنکز ، در مرکز پمپیدو تقریبا همه جنبه های مدرنیسم به نهایت اقرار خلق شدند و رنگ های قرمز و آبی پرچم فرانسه پوسته این بنا که شبیه یک آشیانه هواپیما بود را نقاشی کردند ( 1986 و Jenks ) . این بنای نمایشگاهی هم اگر چه مانند برج ایفل در ابتدا به نظر مردم پاریس خوشایند نبود و محل مناقشات و مباحث جنجالی در مورد معماری و هنر بود اما همانند برج ایفل ، با شباهت عجیبی توانست سرپا بماند و امروزه به دومین نماد شهری پاریس تبدیل شده است . به نظر می رسد وجه تشابه این هر دو در بر انگیختن حس غرور و سربلندی انسان در برابر طبیعت و مانیفستی برای اعلام عدم وابستگی انسان صنعتی بر طبیعت و خودمفایی او از طریق بسط و نشر دانش علمی و اکتشاف و اختراعات وعده داده شده در آرمانشهر فرانسیس بیکن ، قابل جستجو باشد

چالش ها و چرخشهای تکنولوژی در گفتگو با طبیعت
در سال 1972 درست هنگامی که پیانو و راجرز سرمست تجربه خلاقانه خود در ایجاد در ایجاد سبک معماری High-Tech بودند و آخرین واژه های گفت و گو ؛ زبان طبیعت را پاک می کردند و به جای سنگ و آجر و چوب و فلز و شیشه و گل و درخت و چشمه ، از واژگان جدیدی نظیر فن و کانال و عایق و لوله و فلنج و پانل و کویل و ساپورت و خرپا و ابزار دقیق و ... بهره می گرفتند تا منظومه های جدیدی از معماری صنعتی ناب بسرایند ، با کمینستر فولر ، معمار ، فیلسوف و دانشمند آمریکایی از زاویه دیگری ، تکنولوژی را مورد تفسیر قرار داده . و در جستجوی کشف راز و رمز طبیعت و منظومه کیهانی برای برقراری و ارتباط نزدیک تر با طبیعت ، دورانی پرتلاش را می گذراند . فولر قبلا از پیشرفت های تکنولوژیک و دستاوردهای آن برای ارتقای زندگی بشر استفاده کرده و با آن آشنا بود . اما همواره از خطر گسستگی رابطه انسان با طبیعت در اثر نشناختن ظرفیتهای آن و بهره کشی و استثمار صنعت از طبیعت انتقاد کرده بود . به اعتقاد فولر تکنولوژی مقدار دانشی است که انسان از مجموع تجربیات خود اندوخته و با توجه به اصول گرداننده جهان ، مایه ارتباط او با دیگران می شود ( نخستین کنگره بین المللی معماری ایران ، 1349 ) . در نتیجه اگر معنای تکنولوژی به درستی درک و فهم شود و انسان نسبت به آن شناخت واقعی پیدا کند ، می تواند دنیای پیرامون خود را مسئولانه و با تعهد اخلاقی بیشتری مورد تعامل قرار دهد . فولر تعریف ادینگتون از علم را می پسندید « علم کوشش صادقانه در منظم کردن حقایق تجربه هاست . » مشکل بشر در عدم شناخت و درک درست از طبیعت و قوانین حاکم بر آن است که این کوشش صادقانه علم را در تنظیم حقایق به درستی مورد استفاده قرار نمی دهد و با برداشت و تغییر یک جانبه و کوته نگری اش ، علم و تکنولوژی را مورد سوء استفاده قرار می دهد.
 

http://www.architects.ir/../architects/file/00571.jpg


نگرش فولر در آن سالها حاکی از نگاه کلان به مجموعه نظام های جهان و سپس درک روابط بین آنها بود ، به اعتقاد وی « حرکات و ارتباط سیستمها به طور کلی و بدون پیش بینی و در نظر گرفتن کار هر یک از اجزای این سیستم ها به طور جداگانه » در غالب یک مفهوم کلان به نام « سینرژی » یا همبستگی حرکات و نظام پیچیدگی ها تعریف می شود . این واژه سینرژی همیشه با واژه انرژی همراه است : انرژی سینرژی . رابطه انرژی با سینرژی همانگونه است که رابطه تجزیه با ترکیب . منتها اشکال در اینجا است که توده مردم جهان در مورد سینرژی چیزی نمی دانند و یا احساس نیاز نمی کنند زیرا به آنها یاد داده شده « که آنچه باید بدانید درباره اجزاء است به همن دلیل جامعه ای داریم که به داشتن متخصص ها ( در اجزاء ) راضی است . وقتی کسی چیزی از این اجزاء می داند می تواند یک یک آنها را به هم بیافزاید و دویی را به وجود بیاورد . ». « تقلیل گرایی » که در نتیجه تفکرات دکارت در همه جنبه های علوم ایجاد شده و تعمیم یافته بود وی را از درک تمام و کمال حقایق جهان و کلیت دربرگیرنده آنها عاجز می نمود مورد انتقاد شدید فولر بود .

بشر امروز با کشف بسیاری از اصول گرداننده جهان به درجه ای خودخواهی رسیده است که می اندیشد تمام جهان متکی به اوست و « تمام فن ورزانی که به طور آکادمیک آموزش یافته اند هنگام یادگیری قوانین ریاضی اصول حاکم بر جهان ، چنان به خود مشغول می شوند که می پندارند این بشر است که جهان را خلق و ایجاد می کند . » ( همان مأخذ صفحه 124 ) این شیفتگی ، غرور و خودکامگی از نظر فولر امری بسیار خطرناک است ، و وظیفه عالمان ، دانشمندان و فن ورزان این است که « تکنولوژی را از یک رویداد تأسف آور و تهدیدی برای بشریت » به یک ابزار و وسیله ای برای رسیدن به کمال یا زیبایی عظیمی که نتیجه وحدت بخشیدن به انسانیت در تمام جهان و آگاهی ادراک آمیز انسان درباره اصول حاکم بر عالم که همواره حاکم است ، تبدیل کنند . با چنین درک و تفسیری از تکنولوژی ، فولر سعی در به کار گیری نظامی در طراحی معماری داشت که رابطه انرژی
سینرژی در آن به درستی برقرار گردد . از موفقیت بشر تولید فولاد که قابلیت انبساطی و فشار پذیری اش نسبت به ماده مقاوم قبلی یعنی سنگ بسیار زیادتر بود استقبال می کرد و با این اندیشه که تمام تغییرات عمده ای که باعث شده است که دنیای ما خیلی کوچکتر به نظر آید ، نتیجه افزایش قدرت انبساطی است ، هدفش را در ایجاد فرم و فضایی که استفاده از ماده ساختمانی جدید را به حداقل برساند دنبال می کرد.


منبع :
معماری معاصر غرب/وحید قبادیان
از رومانتیک تا کیهانی/ میثم آهنگر
فصلنامه رایانه معماری و ساختمان شماره دوم و چهارم
سعید سنجری فرد

https://samostudio.ir

samostudio...
ما را در سایت samostudio دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : سعید بازدید : 98 تاريخ : شنبه 1 بهمن 1401 ساعت: 14:20


در كاربرد مصالح، هميشه بايد كشوری را كه در آن معمار به تجربه می پردازد، فناوری ساختمانی آن كشور و معيارهايی را كه مردم آنجا به كار می بندند، در نظر داشت. اين واقعيت كه معماران در كشورهای جهان سوم يا در كشورهای كمتر توسعه يافته به مصالح بسيار معدودی دسترسی دارند، تفاوت های زياد ميان اين دو دسته را مبرهن می سازد. با چنين نگرشی تنها در صورتی می توان از معماری در مقياسی جهانی سخن به ميان آورد كه تمام گونه ها، اجزاء و تعداد و شيوه های كاربرد مصالح مدنظر قرار گيرند. بنابراين شايد در تصميم گيری درباره قياس، تمايز و استنتاج های عمومی در مورد معماری های مختلف ـ ورای كيفيت های عام فضايی و موضوعات كلی سازه و ريتم فناوری ساختمان و مصالح عاملی اساسی به حساب می آيند.
هر ماده دربردارنده توان بالقوه ساختاری خاص خود است و از نظر فرم پذيری خواص ويژه‌ای دارد. اين بدان معنی است كه هر ماده‌ای فرم خاص خود را می‌طلبد و برخی فرم های حجمی و فضايی خاص را مطرح می سازد و بدين ترتيب صورت فضای معماری را تحت تأثير قرار می‌دهد.

بطور كلی انواع مختلف مواد و مصالح مورد استفاده در معماری را از نظر مقياس و نحوه كاربرد در ساختمان، می توان به دو دسته تقسيم نمود:
1. مصالح مورد استفاده در مقياس كلان (بزرگ) معماری كه ممكن است بر نظام سازه ای و سامان دهی عملكردی بنا تأثيرگذار باشند.
2. مصالح مورد استفاده در مقياس خرد (كوچك) معماری كه ممكن است بر جزئيات معماری و بافت های داخلی و خارجی تأثير بگذارند. اين دو دسته كه به ترتيب ابعاد ساختاری و زيبايی شناختی كاربرد مصالح در معماری را تشكيل می دهند، پيامدهايی را برای موضوعات عام معماری به دنبال دارند: مصالح دسته اول در شخصيت عمومی ساختمان تأثير می گذارند و سازمان دهی سازه ای، تناسبات، كيفيت موزون ساختمان (فضاهای پر در برابر خالی) و نيز وزن ساختمان را تحت تأثير قرار می دهند، در حالي كه مصالح دسته دوم از نظر نوع و ميزان كاربرد، تأثيری فوق العاده بر هزينه كلی ساختمان دارند و از اين رو شايد از شاخصه های بی نظير معماری كم هزينه يا بالعكس پرهزينه به شمار آيند عموماً در انتخاب دسته اول مصالح مشكلی پيش نمی آيد. برخورداری از تجربه پايه ای و تجربه كار در زمينه ای مشخص و نيز پژوهش بنيادی درباره گونه های مشخص ساختمانی می تواند زمينه هايی را برای انتخاب بهينه مصالح فراهم كند. البته در اين مورد مشاوران سازه ای نيز می توانند كمك شايان توجهی برای معمار باشند. اما در مقابل، كاربرد مصالح در مقياس خرد، مشكلات متعددی را در مورد انتخاب بوجود می آورد، زيرا اين نوع مصالح بر بافت عمومی ساختمان و لطايف بصری آن ـ چه در خارج و چه در داخل بنا ـ تأثير می گذارند. همچنين كيفيت مصالح مورد استفاده در مقياس خرد، سازگاری ميان آنها و نيز سازگاری با مصالح سخت تر بكاررفته در سازه بنا، بر كيفيت بصری ساختمان در طول زمان، در قالب فرسايش و مقابله با وضعيت های جوی نيز تأثير خواهد گذاشت. اين موضوع به كاهش هزينه¬های انرژی در درازمدت كمك می كند و يا برعكس باعث افزايش آن می شود. بدين ترتيب معمار بايستی در انتخاب مصالحی كه در يك ساختمان مورد استفاده قرار می گيرند، خصوصاً مصالح مورد استفاده در مقياس خرد معماری، توجه و دقت فراوانی از خود نشان دهد تا بتواند به نتايجی مقبول در عرصه معماری، از جنبه های مختلف زيبايی شناختی و كاربردی، دست يابد.
بخش ساختمان با مصرف يك سوم انرژی مصرفي كشور نه تنها ازش ريالی زيادی را به خود اختصاص داده بلكه موجبات آلايندگی فراوانی را نيز فراهم می آورد. لذا در دهه های اخير درر مورد كاهش مصرف انرژی در ساختمان فعاليتهای زيادی انجام شده كه بيشتر آنها در مورد پنجره ها ، عايق های حرارتی و همچنين طراحی ساختمان ها بر اساس كمترين پرت حرارتی ممكن است . تهيه و توليد و عرضه انواع پنجره ها و شيشه هاي جديد كه مانع تبادل حرارت بين داخل و خارج ساختمان گرديده و همچنين امكان بهره گيری از نور طبيعی و در نتيجه كاهش مصرف انرژی الكتريسيته را فراهم می آورد و استفاده از عايق های حرارتی در پوسته ساختمان نيز از ديگر راهكارها در اين زمينه به حساب می آيند

https://samostudio.ir

samostudio...
ما را در سایت samostudio دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : سعید بازدید : 105 تاريخ : شنبه 1 بهمن 1401 ساعت: 14:19

معمار، طراح و نقاش
دکترای هنر، معماری و شهرسازی

گوئي بدون درون گرائي گسترده و فضائي كه در آن پرتوهاي ضعيف تجليات خود را در موضوع توصيف ناپذير جستجو مي كنند، ابدا هنر واقعي وجود ندارد.
سعي دارم جنبه هاي پنهان بخشها و عناصر مخفي تأثيرها و احساسات را توضيح دهيم. تصوير را در برخورد روشها و تجربه هاي گوناگوني كه بوسيله متدها و يا ادراكات مقرر با يكديگر تماس ايجاد مي كنند مطرح نمائيم. تماسي برقرار مي كنيم از چهره رها مي گردد تا غالباً در تجرد كامل فرو رود.
از تاريخ نقاشي تا تصوير بالقوه، فضاي متوالي و پي درپي زمان بخودي خود و با توسعه اي غالباً نامحدود سنجيده مي شود كه در آن لحظه، پيشگان آفرينش پنهاني باقي مي ماند
در حال حاضر و از وراي خورشيد بالقوه، كامپيوتر به بيشتر از يك وسيله تبديل مي گردد. زيرا بطور جداگانه بسرعت در پيدايش و خلق اثر همكاري مي كند. اين دنياي فن آوري غني كه در آن تصاوير با يك سرعت قابل ملاحظه دنبال يكديگر مي آيند فقط چند لحظه در برابر چشم آگاه قرار مي گيرد، در حاليكه روي شكل ها و رنگهاي خاصي واقع مي شود كه محل هاي عادي، تركيب آنها را بوجود مي آورند. يك تكامل مناظري كه با ريتم.
تناسب ها و اندازه هاي دائماً متنوع سنجيده مي شود. اين يك تولد است كه بدليل تغيير ژنتيكي خود تنوع و تفاوت تجليات قبل از موقع عيني را كه بايد كشف گردند، دربر مي گيرد .
پس چرا بايد در اثر عطاءا... اميدوار معمار ، موسيقيدان ، نقاش و عكاس ، هنر قابل درك را جستجو نمود . زيرا همكار بالقوه وي يك حضور همه جانبه را به او القاء مي كند كه از كارهاي حافظه فراتر مي رود 
پيشرفت وسائل و ابزار فني انتشار تصاوير درك ما و روابطي را كه با آنها داريم تغيير داده است.
كثرت وسائل و ابزار فني انتشار تصاوير
درك ما و روابطي را كه با آنها داريم تغيير داده است. كثرت تصاوير فوري مورد استفاده بخشها و سكانس ها را با زماني تنظيم مي كند كه واقعي مي ناميم. مشاهده و مطالعه تصوير يم فوريت سريع را جدا و مشخص مي كند ، و ابداً نمي تواند بعنوان غايت و نهايت في نفسه مشخص شود توصيف گردد.
در اين دنيائي كه مسلماً يك واقعيت در آن مستقر است، وسيله و ابزار نهائي كه قادر است انديشه و درك متجانس بيشتر كابردي خيلي كامل تر را آزاد سازد به چه چيز تبديل مي گردد. واقعيت يك منظره كه بدليل ابهام و تجرد موضوعش يك انديشه واقعي را القاء مي كند كه درك يك تجانس خيلي پيچيده را افزايش مي دهد در كجا قرار مي گيرد.
آيا هنوز مي توان از نهاد (سمبل) و از رمز و نشانه ، استفاده سخن گفت زيرا محتوي نقاشي به جوهر و ذات ناپايدار خيلي پيوسته است . آيا باز هم مي توان تفكر خلقت را ترسيم كرد و در داخل كادر قرار داد در عين حال كه برداشت وتصوير مقدس دنيا و حقيقت هايش را منتقل نمود.
واقعيت ، مشف يا بازي ، يك لذت عيني مبهم پديدار مي شود كه ما را وادار مي كند به تصاوير فراموش شده اوراء ناشناخته نزديك شويم.
فن آوري هاي نوين ارتباطات يك روند نزديكي كاملاً جديد را تغيير داده و مجدداً تركيب كرده اند. بدين ترتيب تجزيه و تحليل تحريكات و مقاومت هائي كه اين سكوها و محوطه هاي عدد بعنوان آفرينش و مشكلات ساده قطعي ارائه مي دهند فقط مي تواند كاهش دهنده فويت هاي پوياي نمايان و آشكار باشد ، تصوير گسترده مي شود و در برابر نگاه قرار مي گيرد و سپس مانند رويائي كه كاملاً مشاهده نشده است مي گريزد. اين فضاي ديگر كه مخفي ، فوق طبيعت و اسرارآميز است آشكار و پنهان مي شود گوئي مي خواهد فاصله موجود بين واقعيت و تجلي آن عكسها و تصاوير بالقوه ياري دهنده را مشخص كند.
در اين فضاي زمان (رياضي) درك درون گرا و شايد قراردادي و اختياري و بوسيله تجربيات ناممشخصي كه با مقررات و قوانين شرعي زيبائي كلاسيك و متعارفي بازي مي كند و برون گرا مي گردد . زيبائي به قضا و قدر لحظه تبديل مي گردد زيرا زندگيش در مراحل ناپيوستگي نابود كننده جريان دارد.
منظره ها و دلايل به تضاد يك چارچوب احياي غير رسمي تبديل مي گردند كه در سايه گسترده بالقوه ابزارهاي آزادسازي ضربان مجازي وسيع و توسعه يافته تبديل مي شود.
دنياي واقعي طبيعت و روح را پشت اين تجريدات و ابهامات دروني و فرار پنهان شده اند، باز مي يابد كه نمادين بودن هيچ ادعايي گسترده و وسعت يك لحظه حاضر را منعكس مي كند.
يك تجلي فوري پديدار مي گردد كه از ارادع خلاقيت هنري فراتر مي رود تا از كوره راههائي كه يك زيباشناسي شناخته شده از نظر تاريخي درمي نوردد ، خارج شود . موجي از تصاوير و جنبه هاي كلي پرتحرك كه بسرعت صدا بهم مي خورند و مي تواند رويا و خيالي بودن يك برداشت نامشخص في البداهه ايجاد كند. نتيجه را آشكار مي نمايد. حقيقت نمائي جنبه غير مقرون به حقيقت را توصيف مي كند. در اين مورد كه واقعيت تصور موهوم و جذابيتي را كه از همدستي خالق با تماشگر دوردست خود برمي خيزد با همديگر مخلوط مي كند.
افق ديگر ، رنگهاي فرار و گريزان، خطوطي كه بسوي يك بي مكاني تصوري، درك اختياري تمايل دارند تا در نقطه هاي فرار غير تصور تجلي كنند و يك بعد نوين فضاي نقاشي بالقوه را بسازند. آميزش مبهم تصاوير بوسيله پايه هائي كه جنبه رفتار سرسام آور قرني را آشكار مي كنند كه بگونه اي قاطع تصاوير حجاري هاي زياد و فراوان با شيوه نقاشي را تهيه مي كنند، پديده اي كه با روي هم قرار دادن بخشهاي مخصوص نمايش هنري گاهي به اوج مي رسد
هنر با شادي با وسايل ارتباط جمعي تازه در اقدامي بازي مي كند كه عكس نقاشي، چسبانيدن و رنگ چارچوب هاي بدون اقتران با زمانهاي متفاوت برخوردار از هماهنگي رسا را بوجود مي آورند . در عصر معاصر بودن، بي زمان بودن و فوق واقعي آميزش مرحله هاي موقتي وارد مي شويم كه با اداركات و برداشت هاي تالمي و تفكري معنويت يك هنر در حال توسعه را به مي رسانند بي آنكه بخواهند هرگز خود را تحميل كنند. و در واقع عطاءا.. اميدوار با همه اينها بازي مي كند . فرهنگ ادبي و استعداد هنري وي او را از زندانهاي تصوري آزاد مي كنند كه در آنها مواهب الهي فقط از وراي نرده هاي بسته مناظر خالي خود را نشان مي دهند. ابهام و تجرد آينده، تجربه جاري معنويت حركات تند هماهنگي بالقوه گوئي باز هم عليرغم خود همراهان يك سفر مقدس كه هنوز آغاز نگرديده، باقي مي مانيم

https://samostudio.ir

samostudio...
ما را در سایت samostudio دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : سعید بازدید : 617 تاريخ : شنبه 1 بهمن 1401 ساعت: 14:18